اسلام دینی برتر

اسلام دین عدالت ، برابری ، دفاع از حق مظلوم در برابر ظالم و ارزشهای والای انسانی است .

اسلام دینی برتر

اسلام دین عدالت ، برابری ، دفاع از حق مظلوم در برابر ظالم و ارزشهای والای انسانی است .

این وبلاک با هدف ترویج سبک زندگی اسلامی ایجاد شده است و تحت حمایت معنوی مدیریت روابط عمومی و قرارگاه فضای مجازی مرکز بسیج راه آهن میباشد.
کلمات کلیدی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ شهریور ۹۵، ۱۴:۵۹ - محمد صالح
    عالیست

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ب.ظ

بی لیاقتی حکام خبیث آل سعود

به زودی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۸
رضا عظیم زاده
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ق.ظ

نبوت

3-نبوت

نبوت کلمه ای عربی است وبه معنی پیامبری بوده وازریشه نبأ به معنای خبر گرفته شده است .نبی کسی است که دارای خبر از جانب خدا باشد .

درواقع نبی به معنای خبررسان وپیامبربوده وجمع آن انبیاء میگردد، یعنی پیامبرانی که دارای خبر ازجانب خداوند هستند.

به زبان ساده ، پیامبراز جانب خدا بسوى مردم برانگیخته شده است تا با وحی ،مردم را از دستورات وفرمایشات خود باخبر سازد واز غیب و آینده خبر دهد.

خداوند برای هدایت نوع بشر و رساندن انسانها به کمال مطلوب و سعادت جاویدان، پیامبران و رسولانی فرستاده است،چرا اگر نمی فرستاد هدف آفرینش بشر بی حاصل می گردید و انسانها در گرداب گمراهی غوطه ور می شدند.

مهم‌ترین ویژگی‌های پیامبران بدین قرار است: دریافت وحی، معجزه و عصمت. بر خداوند حکیم و لطیف، لازم است که جهت تحقق هدف الهی از آفرینش انسان، از راه دیگری، غیر از حس و عقل، راه را به انسان نشان دهد و این راه چیزی نیست جز ارتباط با وحی و عالم غیب

دربارة هدف از بعثت پیامبران از امام صادق (ع) سؤال شد، آن حضرت فرمود:
(ما به وجود خدای حکیم عقیده داریم، خداوند جسم نیست تا انسان
ها با مشاهدة او، با او گفتگو کنند و راه هدایت را از او فراگیرند، و نیز همة انسانها این شایستگی را ندارند که از طریق وحی با خداوند ارتباط برقرار کنند. بدین جهت، باید خداوند سفیرانی داشته باشد که آن چه خیر و صلاح بشر را برآورده میکند، به آنان بیاموزند، و آنان، پیامبران الهیاند)

رسالت، منّت الهی
بعثت انبیاء از چنان ارزش و اهمیتی برخوردار بوده است که قرآن کریم از آن به منّت الهی تعبیر نموده است.
خداوند در هیچ آیه ای از نعمتهای خود به‌عنوان منّت الهی یاد نکرده است ولی از رسالت پیامبر اسلام(ص) به‌عنوان منّت خود بر مؤمنان یاد کرده است.

(لَقَد مَنَّ اللهَ عَلَی المؤمنینَ إذ بَعَثَ فیهم رَسولاً مَن اَنفُسِهِم)

به راستی خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان برای آنها پیامبری را بر انگیخت.
در برخی از آیات قرآنی نیز خداوند از ارائه ی رسالت خود بر انبیاء به‌عنوان منت الهی یاد کرده است.

(لَقَد مَنَّنا عَلی مُوسی وَ هارونَ)

به راستی بر موسی و هارون،منت گذاردیم.

  (وَ لکنَّ الله یَمُنَّ علی مَن یشاءُ مِن )

 و خداوند بر هر یک از بندگانش که بخواهد منت می گذارد  (منظور پامبران است که به آنها رسالت میدهد)

در آیه ای از آیات قرآنی نیز از پدیده ی نبوت، خداوند به‌عنوان رحمت یاد کرده است.خداوند در این آیه بعثت انبیاء را نشانگر لطف و رحمت خود بر جهانیان دانسته است.

(اهُم یُقسمون رَحمَـــﺔً رَبُّکَ)

 آیا مگر رحمت پروردگارت به دست آنها(بهانه جویان) تقسیم می‌شود.(منظور آیه این است که خداوند رحمت خود را به وسیله پیامبران وبا دست آنها به مردم می رساند.)

 تحریف کتابهای آسمانی

یکی از اصلی‌ترین عوامل ارسال پیامبران متعدد برای هدایت بشر، تحریف آموزه‌های دینی توسط مردم بوده است. به مرور که انسان بر روی زمین قرار گرفت و روابط اجتماعی بین آنها شکل گرفت، اختلاف نظر بین مردم نمایان شد. زورمندان به دنبال بهره گیری و استثمار مردم ضعیف بودند و پیامبران الهی، یکی از اهداف خود را تشکیل جامعه آرمانی و همراه با برابری و برادری می‌دانستند، به مقابله با این افراد پرداختند. طبیعی است که در این شرایط، آنان یکی از راحت‌ترین راه‌های مبارزه با انبیاء را تحریف محتوای دعوت آنان بدانند و سعی در تحریف آموزه‌های اصیل دینی داشته باشند. تحریف در دو حوزه اعتقادی و عملی؛ مانند دختر دانستن فرشتگان، فرزند خدا دانستن عیسی ، و تثلیث در حوزه اعتقادات و جابجا نمودن حلال و حرام الهی و نو آوری در حوزه کارها  شکل گرفت.

به جهت ماندگار ماندن پیام‌های الهی در میان مردم و فراموش نشدن آن و جلوگیری از تحریف لازم است که در هر دوره تاریخی افرادی باشند تا تبلیغ آموزه‌های قبلی یا با آوردن دوباره پیام‌های صحیح از جانب خداوند، آموزه‌های دینی را به صورت سالم و عاری از تحریف در دسترس آنان قرار دهند.

هدف از رسالت پیامبران چیست؟

قرآن کریم در آیات مختلف هدف از بعثت پیامبران الهی را بیان فرموده است. ما به چند مورد از اهداف بعثت پیامبران از دیدگاه قرآن کریم اشاره می کنیم.

-1 دعوت به یکتاپرستی و مبارزه با شرک

با توجه به آیات زیر ، سر لوحه دعوت به توحید و یکتاپرستی هدف اصلی پیامبران الهی بوده  است.

خداوند متعال درقسمتی ازآیه 36سوره مبارکه نحل می فرماید:

(وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...)
وما در میان هر امتی رسولی را برانگیختیم که (بگوید) خدارابپرستید، و از طاغوت دوری کنید.

ونیز درآیه 59سوره مبارکه اعراف می فرماید:

(لَقَدْ اَرْسَلْنا نُوحَاً اِلَی قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوااللهَ مالَکُمْ مُنْ اُلهٍ غَیْرُهُ اِنِّی اَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٌ عَظیمٍ)

همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم پس گفت ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما معبودی جز اونیست همانا من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم.

ونیز درآیه 65سوره مبارکه اعراف می فرماید:

(واِلی عادٍاَخاهُمْ هُودًا قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُواللهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٌ غَیْرُهُ اَفَلاتَتَّقُونَ)

وبه سوی قوم عاد برادرشان هود را(فرستادیم)گفت ای قوم من خدا رابپرستید که برای شما معبودی جز او نیست ،پس آیا پروا نمی کنید.

ونیز درآیه 45و46سوره احزاب می فرماید:

(یَا اَیُّها النَّبِیُّ اِنَّا اَرْسَلْنَاکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ دَاعِیَاً اِلَی الله بِاِذْنِهِ و َسِراجاً وَ مُنیراً)

ای پیامبر ما تورا شاهد ومژده رسان وبیم دهنده ودعوت کننده به سوی خدا به فرمان او وچراغی تابان فرستاده ایم .

ونیز درآیه های73و85 سوره اعراف اشاره به این مورد را دارد.

امام علی(ع) می‌فرماید: خداوند پیامبران را برانگیخت تا آنچه را بندگان خدا درباره توحید و صفات خدا نمی‌دانند فرا گیرند و به ربوبیت و یگانگی خدا پس از انکار، ایمان آورند.

2-دعوت به برپایی عدل و قسط

خداوند متعال درقسمتی ازآیه 25سوره مبارکه حدید می فرماید:

(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)
به راستی ماپیامبران خودرا با دلایل روشن فرستادیم، و با آن
ها کتاب و میزان نازل نمودیم تا مردم به عدل وانصاف برخیزند.

ونیزدر آیه 9سوره الرحمن می فرماید:

(وَاَقیمُوالوَزنَ بِالقِسطِ وَلاتُخْسِرُوالْمیزان)

وترازو رابه انصاف برپاداریدودر سنجش مکاهید.

3-نجات از ظلمات

نجات انسان‌ها از تاریکی‌های فکری، عقیدتی، اخلاقی، عملی و حرکت به سوی نور، روشنایی حیات و زندگی، یکی از اهداف بعثت انبیا است. چنانچه خداوند متعال درآیه 1سوره مبارکه ابراهیم می فرماید:

(الرکتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ)  

الف، لام، راء، این کتابی است که آن را به سوی تو نازل کردیم  تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوی روشنایی در آوری،به راه آن شکست ناپذیر ستوده.


4-دعوت به قضاوتی درست وبرمبنای عدالت در اختلافات

در گذشته های دور که مردم به صورت دسته جمعی وگروهی  زندگی میکردند و در میان آنان اختلافاتی که نیاز به شرایع آسمانی باشد، وجود نداشت، سپس در میان آنان اختلاف و نزاع بوجود  آمد. لذا خداوند برای حل اختلافات آنان پیامبران را که بشارت و بیمدهنده بودند، مبعوث کرد، و با آنان کتاب و شریعت آسمانی را به حق فرو فرستاد تا مبنای داوری در اختلافات آنان باشد.
خداوند باریتعالی در قسمتی ازآیه 213سوره مبارکه بقره می فرماید:

(کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیه...)

مردم ابتدا یک امت بودند(که به مرور دچار اختلاف شدند)پس خداوند پیامبران را به (عنوان)مژده رسانان وبیم دهندگان فرستاد وهمراه آنان کتابی به حق نازل کرد تامیان مردم در آنچه که برسرآن اختلاف داشتند داوری کند...

خداوند در آیه 26 سوره ص می فرماید:
(یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللهِ...)

ونیز در آیه 105 سوره نساء به پیامبرعظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) می فرماید:

(إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ وَلاتَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیما)

همانا مااین کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم طبق آنچه خدا به تونشان داده است حکم کنی وزنهار که مدافع خیانتکاران باشی.

ونیز در آیه 64 سوره نحل می فرماید:

(وَمآ أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ اِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذی اخْتَلَفُو فیهِ وَهُدَیً وَرَحْمَه ً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ)
وما این کتاب را برتو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را(مردم)درآن اختلاف دارند بر ایشان بیان کنی وهدایت ورحمتی باشد برای قومی که ایمان می آورند.

ونیز در آیه 59سوره نساء، آیه و42و48و 49سوره مائده، آیه90سوره نحل،و...

5-بشارت و انذار

بشارت به نیکوکاران و ترساندن آنان از انجام کارهای ناپسند و نافرمانی خداوندچنانچه در آیه 48 سوره مبارکه انعام می فرماید:

(وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرینَ فَمَنْ آمَنَ وَاَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا یَحْزَنُونَ)

وما پیامبران را جز برای ‌بشارت‌ و ‌بیم‌ نمی‌فرستیم پس هرکه ایمان آوردواصلاح کند نه ترسی بر آنهاست ونه غمگین می شوند.

ونیز درآیه 45سوره احزاب می فرماید:

(یَا اَیُّها النَّبِیُّ اِنَّا اَرْسَلْنَاکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً)

ای پیامبر ما تورا شاهد ومژده رسان وبیم دهنده فرستادیم.

6-تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت نیز مربوط به نبوت پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ میباشد به عنوان یکی از اهداف نبوت بیان شده است. چنانچه درآیه 164سوره آل عمران  میفرماید:
(لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ)
به راستی خداوند بر مؤمنان منت نهاد، آنگاه که درمیانشان پیامبری  ازخودشان برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان بخواند ، آنان را تزکیه نماید و کتاب و حکمتشان بیاموزد، درحالی که بی تردید پیش از این در گمراهی آشکار بودند.
تعلیم و تربیت از اساسی
ترین ارکان سعادت فرد و جامعة بشری است. و پیامبران الهی برای راهنمایی بشر به مسیر سعادت و کمال برانگیخته شدهاند، و بزرگترین معلمان و مربیان بشر بودهاند؛ چرا که معارف و احکام الهی را به بشر آموختند، و با قول و عمل خویش در جهت پاک جامعه از پلیدیها و زشتیها گام برداشته، و در طول تاریخ بهترین اسوههای معرفت و فضیلت برای بشر بودهاند.

7. اتمام حجت برای آوردن عذر وبهانه بشر

خداوند علیم و حکیم، انسان را با ظرفیت و استعدادهای ویژه آفریده است، و انسان قابلیت دریافت کمالات مادی و معنوی بسیاری را دارد. عقل و فطرت، راه دریافت این کمالات را تا حدودی روشن میسازند، اما به هیچ وجه کافی نیستند، بدین جهت انسان گذشته از هادیان درونی، به هدایتگران بیرونی نیز نیازمند است، هر گاه خداوند هدایتگران بیرونی را در اختیار بشر قرار ندهد، و او به بیراهه برود، او میتواند به خداونددلیل بیاورد و بر کارهای خلاف خود عذر و بهانه بتراشد. اما با فرستادن پیامبران و رسولان الهی حجت بر بشر تمام شده، و راه هر گونه عذر و بهانه بر وی بسته می گردد. چنانجه در آیه 165سوره نساء می فرماید:
(رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً)

پیامبرانی که مژده رسان وهشدار دهنده بودندتامردم پس ازپیامبران ،درمفابل خدا دست آویزی نباشد(حجت تمام شود) وخداوند شکست ناپذیر حکیم است.
ونیز درآیه
134 سوره مبارکه طه می فرماید:
(وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى)

واگرما پیش از این به عذابی هلاکشان می کردیم :قطعا می گفتند پروردگارا "چراپیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آنکه به خواری ورسوایی افتیم ازآیات توپیروی کنیم.

خداوند متعال درآیه 19سوره مائده مى فرماید:

 (یا اَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلى فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیر وَلا نَذِیر فَقَدْ جاءَکُمْ بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ وَاللهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ)

ای اهل کتاب رسول ما، پس از زمانی با پیامبران، به سوى شما آمد، که حقایق را براى شما بیان کند، تا (روز قیامت ) نگویید برای ما  مژده رسان و بیم دهنده اى نیامد پس اینک  بشارت دهنده و بیم دهنده، به سوى شما آمده است و خداوند بر همه چیزی تواناست.

گذشته از این هفت موردی که محضرتان توضیح دادیم موارد دیگری نیزهست که از اهداف رسالت پیامبران بوده تا بشر را برای رسیدن به کمال انسانی یاری نماید ودر سختی ها ومشکلات ومصائب زندگی معلم انسانها باشد. 

امیرالمؤمنین علی (ع) مواردی چون ، تجدید میثاق فطری میان انسان و خدا ، یادآوری نعمتهای الهی بر بشر، شکوفا ساختن عقل بشر ، نشان دادن قدرت الهی در جهان آفرینش به آدمیان ، تبلیغ احکام الهی و احتجاج بربشر و اتمام حجت بر انسان را به عنوان اهداف بعثت پیامبران الهی بیان کرده است که درخطبه اول نهج البلاغه، به آن اشاره نموده است.

در متون دینی، حکمت بعثت انبیا اینگونه ذکر شده است:

زنده کردن امور فطری و بر طرف کردن ابهامات پیش روی عقل،اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر و بهانه،ابلاغ شریعت و رساندن و تبیین احکام الهی به مردم، تعلیم و تربیت انسانها،اقامه عدالت و قسط و جلوگیری از ظلم و ستم بندگان به یکدیگرآزادی بندگان از بندگی طاغوت و ستم و سیطره بندگان دیگر.

یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین ویژگی پیامبران الهی، توانایی آنان در ارتباط با عالم غیب و دریافت پیام‌های الهی از طریق وحی می‌باشد. وحی در اصطلاح دینی به معنای آموزه‌ای ویژه و آگاهی قطعی است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسان‌های برگزیده عطا می‌گردد و نتیجه آن گشوده شدن روزنه‌ای به عالم غیب وافق‌های نوینی از آسمان معنا به روی انبیاء است

معجزه

معجزه عبارتست از امر خارق العاده‌ای که همراه با ادعای نبوت و تحدّی است و کسی توان مقابله با آن و از بین بردن عمل او را ندارد.

هر پیامبری که از جانب خدا مبعوث می‌شود از قدرت و نیرویی خارق ‏العاده برخوردار است و با آن قدرت، یک یا چند عمل انجام می‌دهد که بشر عادی قدرت انجام آنرا ندارد و مافوق قدرت بشر است. این کار نشان‏ دهنده بهره‌مندی او از آن کمک الهی و نیروی علم غیب

علم غیب عبارتست از آ گاهی نسبت به امور پنهان از حس که قابل مشاهده با حواس ظاهر نمی‌باشد. این علم مخصوص خداوند است که به کسانی که صلاحیت دارند واز این آگاهی سوء استفاده نمی‌کنند به میزان ظرفیت وجودی‌شان از این علم بخشیده می‌شود.

پیامبران الهی که به منظور رساندن بندگان به کمال و نزدیکی به درگاه خداوند، دارای ولایت باطنی و اجتماعی بوده‌اند، برای انجام بهتر وظایف رهبری و هدایت مردم، لازم بوده است که از تشریع احکام و ملاک‌های آن آگاه بوده و علم به برخی امور تکوینی داشته باشند. قرآن کریم از علم و حکمت به عنوان دو ویژگی پیامبران خدا نام می‌برد و آگاهی و علم ایشان را به چند امر متذکر می‌شود. قلمرو این علم در امور زیر بوده است: علم به کتاب‌های آسمانی دیگر، علم به اسمای الهی و امور تکوینی،  علم به برخی علوم دیگر مانند آگاهی حضرت داود از نحوه ساخت زره، آگاهی حضرت نوح از نحوه ساختن کشتی، آگاهی حضرت سلیمان به زبان پرندگان و نحوه به کار گرفتن جن  و اعطای علم تعبیر خواب به حضرت یوسف

آزادی انسان‌ها با کمک انبیاء

رها شدن انسان از بند شیطان و نفس اماره و حرکت به سوی تکامل و معنویت، نیازمند شناخت راه حق و باطل است. این پیامبران‌اند که با وحی، تمام معارف مورد نیاز جهت سعادت دنیا و آخرت انسان را دریافت می‌کنند.

خداوند حکیم  درآیه 157 سوره مبارکه اعراف می فرماید:  

(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)

همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که(نام)‏ او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته می‌‏یابند- پیروی می‌‏کنند(همان پیامبری که) آنان را به کار پسندیده فرمان می‌‏دهد، و از کار ناپسند باز می‌‏دارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام می‌‏گرداند، و از (دوش‏) آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است برمی‌‏دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاری‌اش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگاران‌اند.

ولایت

عبارتست از تقرب به خداوند که اجازه  نوع خاصی از تصرف در امور دیگر انسان‌ها و سرپرستی آنان می‌شود. این ولایت بر دو قسم تکوینی و تشریعی می‌شود.

ولایت تکوینی:

این ولایت عبارتست از سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرفی عینی در آنها که لازم است  تغییری در وضعیت آنان ایجاد شود.

ولایت تشریعی:

ولایت تشریعی نیز خود بر چند قسم است: ولایت تفسیری، ولایت اجتماعی و زعامت سیاسی، و ولایت بر تشریع احکام شرعی.

ولایت تفسیری: عبارت است از حق تفسیر و تبیین قرآن کریم به صورتی که خطایی در آن نباشد.

ولایت اجتماعی: عبارت است از حق منحصر به فرد رهبری و حکمرانی بر دیگر انسان‌ها که از ناحیه خداوند به برخی افراد داده شده است.

ولایت بر تشریع احکام: عبارت است از حق وضع و تشریع احکام شرعی.

ولایت به تمام اقسامش، مخصوص خداوند است و در برخی موارد به پیامبران و انسان‌ها حق اعمال ولایت داده شده است. پیامبران دارای ولایت تکوینی و ولایت اجتماعی ولایت تفسیری نیز هستند.

انبیاء که نام آنها در قرآن آمده است عبارتند از:

1-حضرت آدم 2- حضرت نوح 3- حضرت ادریس 4- حضرت هود 5- حضرت صالح 6 - حضرت ابراهیم 7- حضرت لوط 8- حضرت اسماعیل 9- حضرت یسع 10- حضرت ذو الکفل 11- حضرت الیاس 12- حضرت یونس 13- حضرت اسحاق 14- حضرت یعقوب 15 - حضرت یوسف 16- حضرت شعیب 17- حضرت موسی 18- حضرت هارون 19 - حضرت داوود 20 - حضرت سلیمان 21- حضرت ایوب 22- حضرت زکریا 23- حضرت یحیی 24 - حضرت اسماعیل صادق الوعد 25 - حضرت عیسی 26- حضرت محمد ص.

انبیاء بردو دسته اند :

انبیاءاولوا العزمی که دارای شریعت بوده اند پنج نفرند: 1 -نوح 2 -ابراهیم 3 -موسی 4 -عیسی 5 -محمد ص ، که قرآن در باره آنان درقسمتی ازآیه35 سوره احقاف فرموده :

(فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل...)

پس صبر کن همانگونه که پیامبران دارای شریعت صبر کردند.

چنانکه خداوند درقسمتی ازآیه 13سوره مبارکه شوری فرموده:

(شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصِیَ بِهِ نُوحَاً وَ الَّذی اَوْحَیْنا اِلِیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ اِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی...)

برای شما از (احکام)دین همان را تشریع کرده که به نوح توصیه کرده بود وآنچه به تو وحی کردیم وآنچه به ابراهیم وموسی وعیسی توصیه نمودیم...

معنای عزم در أولوا العزم عبارت است از ثبات بر عهد نخست، که از پیامبران گرفته شده و اینکه آن عهد را فراموش نمی کنند. همان عهدی که در باره اش در آیه 7سوره احزاب می فرماید :

(وَ اِذْ اَخَذْنا مِنَ النَّبیّینَ میثاقَهُم، وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ اِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسیَ بْنِ مَرْیَمَ وَ اَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقَا ًغَلیظا)

وهنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم واز تو(محمد)واز نوح وابراهیم وموسی وعیسی پسر مریم وازهمه آنان پیمانی استوار گرفتیم.

کتاب حضرت ابراهیم(ع) صُحُف ،حضرت موسى(ع) تورات، حضرت عیسى(ع) انجیل، ، و حضرت محمد(ص) قرآن است.اما در مورد

کتاب حضرت نوح براساس روایات اسلامی تصریحاً بیان نشده است و در قرآن نیز از نام کتاب آن پیامبر عظیم الشأن سخنی نیامده است.اما بعضی گفته اند که نام کتاب نوح را صحف بوده است در حالیکه این مطلب صحیح نیست و اگر چه تعبیر صحف برای پیامبران الهی، به کار برده شده است، نام کتاب اختصاصی هیچ کدام از آنها نبوده است.  صحف به معنی لوح ها است که می تواند به هر کتاب آسمانی گفته شود.مرحوم علامه طباطبائی در المیزان می فرماید: کلمه" صحف" جمع صحیفه است، و عرب هر چیزى را که در آن مطلبى نوشته شده باشد صحیفه مى ‏نامد، هم چنان که کتابش هم مى‏خواند، حال چه اینکه ورقه و کاغذى باشد و یا چیزدیگری.

چنانچه خداوند در
سوره اعلی درآیه 18و19چنین می فرماید:

(إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی، صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی)

همانا این حقیقت که در کتاب پیامبران پیشین نیز آمده(آخرت بهتر وجاویدان) در کتاب ابراهیم و موسی نیز آمده است.
 بر اساس این آیه، صحف به کتابهای تمام پیامبران گفته می شود و نام کتاب خاص نیست.

ونیز درآیه 133سوره طه می فرماید:
(أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولی)

آیا خبرهاى روشنى که در کتابهاى (آسمانى) نخستین بوده، براى آنها نیامد؟
و خداونددر
آیه2سوره بینه از قرآن به صحف تعبیر نموده است:
(رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً)

پیامبرى از سوى خدا (بیاید) که صحیفه‏هاى پاکى را (بر آنها) بخواند.

و بنابر نقل المیزان امام صادق (ع) فرمود آن صحفى که خداى تعالى در آیه" صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‏" نام مى ‏برد، نزد ما است، پرسید: آیا صحف نامبرده به صورت الواح است؟ فرمود: آرى(
1)
و این روایت نشان می دهد که صحف نام کتاب خاصی نیست بلکه یک نام عام است مانند کتاب. این معنا در روایت زیر نیز دیده می شود:
و پیامبر به ابوذر فرموده... خداوند صد و چهار کتاب نازل فرموده که ده صحیفه از آن بر آدم و پنجاه صحیفه بر شعیب و سی صحیفه بر ادریس و ده صحیفه بر ابراهیم و چهار صحیفه باقی تورات و انجیل و زبور و فرقان است.(
2)

بنابراین
  نام کتاب حضرت نوح، صحف نبود بلکه صحف نام مشترک برای تمامی کتابهای پیامبران است یا به قسمتهایی از کتابهای مقدس آسمانی صحف گفته شده و نام خاص کتاب حضرت نوح برای ما روشن نیست.
(
1)ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۲۸.
(
2) ر.ک. علامه طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۵۳

این را هم باید دانست که وحی لازمه  نبوت است،  وحی نوعی سخن گفتن خداوند حکیم با نبی است، که نبوت بدون آن انجام پذیر نیست. چنانچه درقسمتی از آیه163 سوره مبارکه نساء وحی را به تمامی انبیا نسبت داده است.

(اِنَّا اَوْحَیْنا اِلِیْکَ کَما اَوْحَیْنا اِلی نُوحٍ وَ النَّبیّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَاَوْحَیْنا اِلی اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْاَسْباطِ وَعیسی وَاَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهارُونَ وَسُلَیْمانَ وَاتَیْنا داوُدَ زَبُوراً )

همانا ما به تو وحی کردیم همانطور که به نوح وپیامبران پس ازاو وحی نمودیم وبه ابراهیم واسماعیل واسحاق ویعقوب ونوادگان او وعیسی وایوب ویونس وهارون وسلیمان نیز وحی فرستادیم وداود را زبور دادیم.

تعداد پیامبران

بر اساس برخی روایات پیامبران ۱۲۴ هزار نفر بوده‌اند. در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است: «‌خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاد که من از همۀ آنان گرامی‌تر و مقرب‌ترم. همچنین به همین تعداد، یعنی صد و بیست و چهار هزار، وصّی آفرید که از میان آنان علی نزد او برتر و گرامی‌تر است.

 


۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۲۱
رضا عظیم زاده